loading...
عطر انتظار
لایو بازدید : 9 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)
دیروز بالاخره بعد از چند سال دوباره رفتم کنسرت..

کل زمان کنسرت و بعدش تا وقت خواب تو فکر بودم..

دیشب خوابم نمیبرد..

دلم میخواست دیشب بیام بنویسم چون حال غریبی داشتم..

اما امروز چیزی به ذهنم نمیاد..

دوباره اومدم سر کار و وارد همین زندگی روز مره خودم شدم..

دیشب بیش از هر زمان دیگه ای یاد آروزهای خودم افتادم..

آرزو هایی که با بالا رفتن هرچه بیشتر سن کمرنگتر میشن..

چه بخواین و چه نخواین چه منو مسخره کنین چه نکنین ..چه بخواین بگین خلم یا رویا پردازم یا تو واقعیت زندگی نمیکنم و ...هرچی بخواین بگین مهم نیست چون من دیشب برای اولین بار به شکل ویژه ای حس کردم که من باید روی اون سن اجرا ميكردم!

من بايد امروز به اين حد از توان ميرسيدم كه بتونم كنسرت داشته باشم..

دليلش رو نميدونم..يا شايد بهتره بگم دقيق نميدونم..

نفهميدم چي شد كه من از سال ۸۶ اين ايده رو به شكل جدي رها كردم..يا بهتره بگم تلاشم رو رها كردم..

چقدر بده ادم عاشق چيزي بشه كه بدست آوردنش اينقدر سخت باشه و تابع بسياري از عوامل كنار هم..

اصلا نميدونم چرا من ديشب اينقدر ياد ارزوهام افتادم..!

چرا تو كنسرتهاي ديگه كه حتي بيشتر هم بهم خوش گذشته بود به اين فكر نيفتادم..

نميدونم..

به قول دوستان دچار ياس فلسفي شدم..

حس كردم الافم!

چه تو موزيك چه تو كار!

شايدم همه اينها به خاطر شرايط ويژه اي هست كه الان گريبان منو گرفته و معلوم نيست كي ميخواد ول كنه..

شايد اگه اينقدر در حقم ظلم نميشد امروز اينطور به قضيه نگاه نميكردم..شايد چون حس ميكنم كه تو كارم..كاري كه فقط و فقط به مصلحت انتخابش كردم و البته دوسش هم داشتم ولي در قياس با كار موسيقي ۱۰۰ به ۱ بود .. شكست خودم اين حس رو دارم و به خودم ميگم كاش همون مسير رو فارغ از حرف اطرافيان ادامه ميدادم.

ديشب به علي موثقي فكر كردم..

كسي كه شايد مثل من ارزو زياد داشت و ولي اون هم نرسيد به آرزو هاش.

اون ليسانس مكانيك بود و رفت دنبال موسيقي و ميدونم كه به اون چيزي كه ميخواست نرسيد..

بعد به خودم ميگفتم اگه من هم نميرسيدم چي..!؟

اونوقت ميومدم اينجا و چي مينوشتم!!

شايد مينوشتم كه چقدر احمق بودم كه تو روياها زندگي ميكردم و دنبال واقعيت نرفتم...

اينها پارادوكس هاي زندگي هستن كه به نظرم گريزي ازشون نيست..

ولي همه اينها گناه من رو از اين بابت كه به خاطره هيچ كدوم..( هم درس و هم موسيقي ) به اندازه كافي تلاش نكردم و كمرنگ نميكنه..

من شايد به خاطره تنبلي تو هيچكدوم از اينها اونقدري كه بايد تلاش نكردم..به خصوص تو موسيقي

اگه نه شايد من جاي اون گروه اون بالا مشغول اجرا بودم..

نميخوام وارد فضاي درس بشم و بگم كه چندان فرقي هم نميكرد اگه درسم رو خوب ميخوندم چون به هر حال همينجا رو انتخاب ميكردم و به همين وضع دچار ميشدم..

نميخوام بگم دوست نزديكم كه تو دانشگاه تهران خونده هم وضعش مثل خودمه و همه چيز برميگرده به تبعيض و احمدي نژاد و ...

ميخوام بگم من بايد ديشب اون بالا ميبودم همين.

 

 

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 76
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 155
  • بازدید سال : 288
  • بازدید کلی : 1,740